سوگند.منشور کوروش.همسر کوروش.فروهر.خط پارسی.درفش کاویانی.داریوش.خشایارشاه.وصیت نامه کوروش.نیلوفر آب
 
 
 

   - سوگند.منشور کوروش.همسر کوروش.فروهر.خط پارسی.درفش کاویانی.داریوش.خشایارشاه.وصیت نامه کوروش.نیلوفر آب


درایران باستان جرم بر دو گونه بود:

1-کیفری:دزدی-رشوه خواری-تهمت زدن-آزار  اذیت مردم و....

2-جنایی:کشتن انسان

اگر جرم کیفری بود  به میزان جرم به خاطی سئوگنت محلول در آب می دادند سئوگنت   همان گوگرد در گویش ایران باستان ا ست .شخص بیچاره بلایی سرش می آمد که دفعه دیگه عمل بدش را تکرار نمی کرد چون سئوگنت خورده بود بله چون سئوگنت خورده بود.پ سوگند همان سئوگنت ایران باستان است.

در مورد نوع دوم ایرانیان باستان معتقد بودند آتش مقدس است وآنها آتش را نمی پرستیدند بلکه مقدس می شمردند .چون معتقد بودند آتش پاک است.

اگر کسی جرم جنایی انجام می داد او را در آتش می انداختند و اینجا اگر می سوخت یعنی گناهکار بود و اگر نمی سوخت تبرئه می شد.کاری که نمرود با ابراهیم پیغمبرکرد.

وچون اعتقاد داشتند همان می شد.

 

نام روزهای هفته در ایران باستان
شنبه:کیوان شید                          چهارشنبه:تیر شید
یکشنبه :مهرشید                          پنج شنبه:اورمزد شید
دوشنبه:مه شید                          آدینه:ناهید شید
سه شنبه :بهرام شید
خط پارسی
بررسی وتحقیق دانشمندان و باستانشناس در زمینه خط پارسی که ما بدان می نویسیم به این نتیجه رسیده که این خط در زمان ایرانیان باستان بوجود آمده و اعراب وحشی در آن زمان اصلا خطی نداشته اند .این خط به نام سیاق معروف بوده و ایرانیان علاوه بر نوشتن از آن برای محاسبه نیز استفاده می کردند.هنوز در اصفهان بعضی از کاسب های قدیمی در بازار برای حساب و کتاب از سیاق استفاده می کنند.در زمان حمله تازیان ایرانیان برای اینکه محاسباتشان لو نرود و به اعراب باج ندهند در دفاتر خود از این خط استفاده می کردند و اعراب فکر می کردند که این نام کالا یا چیزی است و نمی دانستند که این محاسبات است ولی این قضیه لو رفت و اعراب آنرا یاد گرفتند و بعدها شروع به استفاده از آن و کتابت کردند.هر حرف یک نوع عدد است و حروف با توجه به جایگاهشان کم یا زیاد یا ضرب یا تقسیم می شوند.در سیاق تا میلیارد را می شود محاسبه کرد.
 
درفش کاویانی
(پرچم کاویانی)درفش کاویانی
مفهوم رنگها
بررسی و پِژوهشهای گسترده نشان می دهد که درفش کاویانی چرم پاره چهار گوشی بوده که بر بالای یک نیزه که نوک آن از پشت نمایان بود،آویزان می شده است.در میان پرچم یک ستاره بزرگ با چهار پره به چشم می خورد که به چهار گوشه آن پایان می یا فته است. در بالای آن اختر دیگری یافت می شد که چنبره  (حلقه)کوچکی بود بدینگونه در درفش کاویانی دو ستاره در میان و بخش بالایی یافت می شده است. در زیر آن در همه گوشه و کناره هایش رشته نوارهایی که تا پنج تا می رسید آویزان بوده است که به زر و سیم و گوهرهای تابناک آویزان بوده است..رشته های آویزان شده بخش زرین چرم چهارگوش به سه رنگ سرخ و زرد و بنفش آراسته بودند .فردوسی برگزیدن این سه رنگ رااز آن فریدون می داند که خود درقش کاویانی را نیز به زیور و دیبای رومی و ابریشم وپرنیان نیز آذین بندی نمود.
درونمایه رنگها چیست؟
رنک سرخ
رنگ سرخ رنگ روز ((تیر))سومین روز هفته ایرانیان باستان است.تیر نام فرشته باران نیز می باشد و به یاری اوست که زمین از باران بهره می برد و کشتزارها و مرغزارها سیراب و سبز و خرم می گردند.این رنگ نماد شکوه و توانایی خروش و جوشش پایداری و پاسداری از مرز و بوم است این رنگ که در زمان قاجاریه با دو رنگ دیگر سپید و سبز که نشانه های خانواده بنی امیه و بنی هاشم می باشد دیده می شود.
رنگ زرد
رنگ روز ((مهر))پایان هفته است.رنگ فروغ و روشنایی است زیرا زاد روز((مهر تابناک )) است.این رنگ نشانه پاکی و نیکخواهی است.نماینده فر و بزرگی است.روشنگر گران منشی و سروری بازگو گر درخشندگی ،فروزش و روشنایی است.
رنگ بنفش
رنگ بنفش رنگ اورمزد چهارمین روز هفته است.این رنگ نشانه دلیری جنگاوری و نبرد سرسختانه با دشمن مرز و بوم است و پیکار برای آزادی کشور است.
سرنگونی درفش کاویانی به دست تازیان بربر(اعراب)
طبری در تاریخ طبری رویه 1600 تا 1603 پوشینه چهارم می نویسد که در جنگ قادسیه ضرربن الحطاب درفش کاویانی را از ایرانیان دزدید و دیگر اعراب آنرا به سی هزار درهم خریدند تا پاره پاره کنند و به فروش برسانند.بهای آن هزار هزارودویست درهم بود.
منشور کوروشمنشور کوروش
منم کوروش،شاه جهان شاه بزرگ شاه دادگر شاه بابل شاه سومر و اکد ،چهار گوشه جهان.
پسر کمبوجیه شاه بزرگ شاه انشان نوه کوروش شاه بزرگ نبیره چیش پیش شاه بزرگ شاه انشان از دودمانی که همیشه شاه بوده اند و فرمانروایی اش را    بل   و  نبو گرامی می دارند و با دل خوش پادشاهی او را خواهند.
آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم همه مردم مقدم مرا با شادمانی پذیرفتند.در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم.مردوک خدای بزرگ دلهای مردم بابل را به سوی من گرداند.زیرا من او را گرامی داشتم.او بر من ،کوروش،که ستایشگر او هستم و بر کمبوجیه پسرم و بر همه کس و کارم و همه سپاهیان من برکت ومهربانی ارزانی داشت.ما همه شادمانه ودر صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم.به فرمان مردوک همه پادشانان بر اورنگ پادشاهی نشسته اند.همه پادشاهان از دریای بالا تا دریای پایین.(مدیترانه تا خلیج پارس).همه مردم سرزمین های دور دست از چهارگوشه جهان همه پادشاهان آموری وهمه چادر نشینان مرا خراج گذاردند و در بابل روی پاهایم افتادند.تا آشور و شوش من شهرهای ((آگاده))،اشنونا،زمبان،متورنو،دیر،سرزمین گوتیان و همچنین شهرهای آنسوی دجله که ویران شده بود رااز نو ساختم.فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته بود ،بگشایند.همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود باز گرداندم.همه مردمانی را که آواره شده بودند به جایگاه های خود بازگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم.همچنین پیکره خدایان سومر را که "نبوئید" بدون هراس از خدای بزرگ به بابل آورده بود به خشنودی مردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه خودشان بازگرداندم .باشد که دلها شاد گردد.
بشود که خدایانی که آنان را به جایگاه های نخستینشان باز گرداندم {قبل از بل و نبو}هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستگار زندگی بلند باشند.چه بسا سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند و به خدای من مردوک بگویند کوروش شاه ،پادشاهی است که تو را گرامی می دارد و پسرش کمبوجیه (نیز).
اینک که به یاری مزدا تاج پادشاهی ایران و بابل و کشورهای چهارگوشه جهان را به سر گذاشتم اعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملت هایی را که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاست که حکام و زیر دستان من دین و آئین و رسوم ملت هایی را که من پادشاه آنها هستم یا ملت های دیگر ا مورد تحقیر قرار دهند یا به آنها توهین کنند.من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد هرگز پادشاهی خود را به هیچ ملتی تحمیل نمی کنم و هر ملتی آزاد است تا مرا به پادشاهی قبول کند یا نکند و هرگاه نخواهد مرا به پادشاه خود بداند من برای پادشاهی آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد .من تا روزی که پادشاه ایران هستم نمی گذارم کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق او را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد .من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال منقول یا غیر منقول دیگری را به زور یا به طریق دیگربدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال،تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.
من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که دوست دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغلی را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کردومن برده داری را برانداختم وبه بدبختی های آنان پایان بخشیدم.
من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم وپادشاهی می کنم نخواهم گذاشت که مردان و زنان را به عنوان غلام و کنیزبفروشند و حکام و زیر دستان من مکلف هستند که در قلمرو حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز شوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد.
از مزدا خواهانم که مرا در فراهم کردن آسایش برای مردم ایران و بابل و چهار گوشه جهان یاری دهد.
وصیت نامه داریوش اول به پسرش خشایارشاه
 داریوش
اینک که من از دنیا می روم 25 کشور جزو پادشاهی اایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رایج است و ایرانیان در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها در ایران نیز دارای احترام هستند.جانشین من خشایار شاه باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشوره این است که در امور داخلی آنها مداخله نکندو مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارداکنون که من از دنیا می روم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد زیرا قدرت یک پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست.البته تو باید به خاطرداشته باشی که به این خزانه بیفزای نه که از آن بکاهی من نمی گویم که درمواقع ضروری از آن برداشت نکن زیرا قاعده این خزانه آن است که در هنگام ضرورت از آن برداشت کنند،اما در اولین فرصت آن چه برداشتی به خزانه برگردان.ده سال است که من در حال ساختن انبارهای غله درنقاط مختلف کشورم ومن روش ساختن این انبارها را که از سنگ ساخته می شود و به شکل استوانه است در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می شود حشرات در ان بوجود نمی آیند وغله در این انبارها چندین سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه دهی تا این که همواره آذوغه دو یا سه سال کشور در آن انبارها موجود باشد و هر سال بعد از این که غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسری خواروبار استفاده کن و غله جدید را بعد از آن که بو جاری شد به انبار منتقل کن و بدین ترتیب تو برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشک سالی شود.
هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را مجازات کنی چون با تو دوستند و تو باید رعایت دوستی نمایی.
توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ و تملق را به خود راه نده چون هر دوی آنها آفت پادشاهی هستندو بدون ترحم دروغگو را از خود بران.هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط مکن و برای این که عمال دیوان بر مردم مسلط نشوندقانون مالیات را وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حقظ نمایی عمال حکومت زیاد با مردم تماس نخواهند داشت.
افسران و سربازان ارتش را راضی نگاه دار و با آنها بدرفتاری نکن،اگر با آنهابدرفتاری نمایی آنها نخواهند توانست مقابله به مثل کنند،اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا این که وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند.
امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا این که عقل و فهم آنها بیشتر شود و هر چه عقل و فهم آنها بیشتر شود تو راحت تر حکومت خواهی کرد.
همواره حامی کیش یزدان پرستی باش،اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی کنند و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند.
بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار اما قبرم را مسدود مکن تا هر زمانی که خواستی وارد قبر شوی و تابوت سنگی من را آنجا ببینی و بفهمی که من پدرت پادشاهی مقتدربودم و بر 25 کشور پادشاهی می کردم و مردم و تو نیز خواهید مرد زیرا که سرنوشت آدمی این است که بمیرد خواه پادشاه 25کشور باشد خواه یک خارکن وهیچ کس در این جهان باقی نخواهد ماند.
اگر تو هر زمان که فرصت بدست آوری وارد قبر من شوی و تابوت مرا ببینی غرور و خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی بگو قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن پسرت قبر تو را باز نگاه دارد تا بتواند تابوت جسدت را ببیند.
زنهار زنهار هرگز خودت هم مدعی و هم قاضی نشو.اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آن ادعا را مورد بررسی قرار دهدو رای صادر کند زیرا کسی که مدعیست اگر قضاوت کند ظلم خواهد کرد.
هرگز از آباد کردن دست بر ندار زیرا که اگر دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت.زیرا قاعده این است که کشوری که آباد نشود رو به ویرانی خواهد گذاشت.در آباد کردن حفر قنات احداث جاده و شهر سازی را مد نظر قرار بده.
عفو و دوستی را فراموش مکن وبدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو و سخاوت است.عفو باید فقط موقعی باشد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری باشد و تو عفو کنی ظلم کرده ایی زیرا حق دیگری را پایمال کرده ای.
بیش از این چیزی نمی گویم .این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو اینجا حاضرند کردم تا این که بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کردم و اینک بروید ومرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم مرگم نزدیک است.
همسر کوروش
 
کاسندانکوروش که یکی از بزرگمردان تاریخ ایران است در طول زندگی خود به یگانه همسرخود وفادار بود و هرگز با زنی دیگر ازدواج نکرد.
همسر کوروش کاساندان نام داشت وی دختر فرناسپه از شاهان هخامنشی بود.
کوروش ازکاسندان تنها زن زندگیش 5 فرزند با نام های :
کمبوجیه-بردیا-آتوسا-رکسانا-آرتیسئوئه داشت.
کاسندان ملکه ایران در 6 نوامبر سال 539 پیش از میلاد در گذشت.هنگام مرگ وی در بابل شش روز عزای عمومی اعلام شد و به نقل از هرودت مورخ یونانی پس از مرگ وی کوروش در اندوهی بیکران فرو رفت.و به احترام همسرش برای همیشه تنهایی را برگزید و دیگر بار ازدواج نکرد.
اینچنین است که کوروش ویِژگی های خود را به کمال می رساند و مایه افتخار ایرانیان حقیقی می شود.
گفتارهای کوروش در روزهای پایان زندگی
 
فرزندان من!دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک شدم.من آنرا با نشانه هایی آشکاردریافته ام.وقتی از دنیا رفتم مرا خوشبخت بپندارید و آرزوی من این است که این احساس در کردار و رفتار شما دیده شود.زیرا من در زمان کودکی و جوانی و پیری بخت یار بوده ام..همیشه نیروی من افزون گشته است.آنچنانکه هم امروز هم احساس نمی کنم که از زمان جوانی ناتوانترم.
من دوستان را به سبب نیکویی های خود خوشبخت و دشمنانم رافرمانبردار خویش ساخته ام.
زادگاه من در بخش کوچکی در آسیا بود.من آنرا اکنون سربلند و بلند پایه باز می گذارم.اما از آنجا که از شکست در هراس بودم خود را از خودپسندی و غرور برحذر داشتم.حتی در پیروزی های بزرگ خود پا از اعتدال بیرون ننهادم.در این هنگام که به سرای دیگر می روم شما و میهنم را خوشبخت می بینم و از این رو می خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند.
مرگ چیزی است شبیه خواب.در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید علائق آزاد می گردد به آینده تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ماخواهد بود.پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنیدوبدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود.اما اگر اینچنین نبود آنگاه از خدای خود بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.
باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از مرگ من پریشانی و نابسامانی روی ندهد.من شما دو فرزندم را یکسان دوست دارم ولی فرزند بزرگترم که آزموده تر است کشور را سامان خواهد داد.
فرزندانم!من از کوچکی شما را چنان پرورده ام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانترها از شما آزرم کنند.
تو کمبوجیه!
مپندار که عصای زرین پادشاهی ،تاج و تخت تو را نگاه خواهد داشت.دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن تری هستند.
همواره حامی کیش یزدان پرستی باش اما هیچ قومی را مجبور نکن از کیش تو پیروی کنند و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا هر کیشی که میل دارد را پیروی کند.
هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری نتوان بدست آورد.
از کژی و ناراستی بپرهیزید.اگر اعمال شما پاک ومنطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت.اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید دیری نخواهد شد که ارزش شما نزد دیگران از بین خواهد رفت.خوار و ذلیل و زبون خواهید شد.من عمر خود را در یاری به مردم گذراندم.نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه خوشیها و شادی ها ی عالم برایم لذت بخش تر بود.
به نام خدا و نیاکان در گذشته ما ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید.پیکر بی جان مرا هنگامی که دیگر در این دنیا نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آنرا به خاک باز دهید.چه بهتر از این که انسان به خاک که این همه چیزهای نغز و زیبا می پرورد آمیخته گردد.من همواره مردم را دوست می داشته ام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت می بخشد آمبخته گردم.
هم اکنون در می یابم که جان از پیکرم می گسلد.اگر از شما کسی می خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگردهنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم کسی پیکرم را نبیند حتی شما فرزندانم بعد از مرگ بدنم را مومیایی نکنید و در طلا و سیم و زیور آلات نپوشانید و زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد.چه افتخاری بهتر از این که کسی در خاک پاک ایران دفن شود.از همه پارسیان و هم پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.
به واپسین پند من گوش دهید اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود نیکی کنید.
 
 
نیلوفر آبی نمادی در تخت جمشید
نبلو فر آبی گلی است که در نگاره های تخت جمشید به چشم می خورد .البته در بعضی کشورهای باستان نیز مثل مصر و یونان وهند نیز به این گل توجه می شده است.و نماد جهان مینو بوده است.
در سنگ نگاره ها همانطور که شاید در تخت جمشید دیده اید بلند پایه های ماد و پارسی برای دیدن پادشاه برای او گل نیلوفر می آوردند.غنچه این گل مختص پادشاه بوده و در دست او دیده می شود.
این گل نماد صلح و شادی بوده و از آنجا که با آب در ارتباط بوده شاید نماد آناهیتا الهه آبهای روان بوده است
شاید این گل در ایران باستان به این علت مورد توجه بوده است که 12 گل برگ به نماد دوازده ماه سال و گرد یودن میوه و شکل گل به نماد کامل بودن و رسایی و باز شدن گل در سپیده دم و بسته شدنش در غروب به نماد خورشیدو مهر، آن را به جهان مینو تشبیه می ساخته است.
قبل از اینکه نیلوفر آبی در پارسیان نمادین باشد گل انار این نقش را داشته است.
کتیبه خشایارشاه به خط میخی.اکتشاف سال 1345 اطراف تخت جمشید
خدای بزرگ است اهورا مزداکه این شکوه را که دیده می شود آفرید.که شادی را برای انسان آفرید.که خرد و توانایی را به خشایارشاه بخشید.خشایار شاه گوید:
من چنانم که راستی را دوست دارم و از دروغ بیزارم.من نمی خواهم که قوی بر ضعیف ستم کندو نه مرا آرزوی آن است که به قوی از سوی ضعیف ظلم کرده شود.آنچه را که راستی است آن را می پسندم.
خواست خدا در زمین آشوب نیست بلکه صلح و نعمت وحکومت خوب است.من دوست دروغگونیستم.تند خو نیستم.هر آنچه مرا به خشم آرد با نیروی خرد بر آن چیره می شوم .سخت بر امیال خود مسلط هستم.هرکه همکاری و همیاری کند او را درخور کوششش پاداش می دهم و هر که آسیب رساند او را متناسب با گزندش مجازات می کنم.نه مرا آرزوی است که مردی آسیب برساند و نه مرا آرزوی آن است که اگر مردی آسیب رساند مجازات نشود.
آنچه کسی بر ضد کسی گوید مرا باور نیایدمگر بنا به قانون نیک گواه آوردو داوری ببیند.اگرمردی فراخور توانایی طبیعش کاری را انجام دهد و بجای آورد شادمان وخرسند می شوم و خشنودی ام را کرانه ای نیست .چنین است هوش و اراده من.
مپندار که زمزمه های در گوشی و پنهانی بهترین سخن است بیشتر به آنی گوش فرادار که در پس پرده می شنوی.تو بهترین کار را از توانمندان مدان و بیشتر به چیزی بنگر که از ناتوانان سرباززند.چون آنچه از سوی من انجام شد ببینی یا بشنوی چه در زادگاهم وچه در آوردگاه رزم ،بدان که این توانایی من است علاوه بر قدرت اندیشه وهوشم .این است کاردانی من.
تا جایی که تن من توان دارد در جنگجویی هماوردی خوبم چون در آوردگاه باشم کسی را که از دورمی ببینم به نیروی ادراک و خرد میدانم که بدخواه است یا دژ اندیش نیست.به نیروی ادراک وارده خویش همواره نخستین کسی هستم که تصمیم می کیرد کار شایسته را.چون نافرمانی را ببینم و. چون دوستداری را.
مردی هستم آزموده هم با دستها و هم با پاها.به هنگام سوارکاری سواری خوبم به عنوان کمانوری ،تیراندازی چیره دستم چه سواره و چه پیاده.در نیزه وری نیزه وری نیک .خواه از روی اسب خواه از روی خاک.اینها نیروهایی است که اهورا مزدا مرا بخشیده و توانایی بکار بردن آن را داشتم.آنچه بر دستم رفته است به یاری یزدان همه را با هنرهای خویش که ارزانی اهورامزدا بوده است به انجام رسانده ام.اهورا مزدا مرا و کارهای مرا بپاید.
معنی و تفسیر فروهر
این نشان ملی ایرانیان است که قبل از تولد زردشت بزرگوار بوده است و قدمتش به 4000 سال و بیشتر می رسد. نشان فره وشی یا فروهر در باقی مانده کاخهای ساسانی و هخامنشی موجود بوده است.
تک تک این نشان ملی دارای مفهوم بوده است.
1-در قسمت بالا سر یک پیرمرد وجود دارد که نشان به تجربه پیران خردمند و نیکو کاری و با نگاه بیشتر به ظاهر مرتب آن پی به نظم می بریم.
2-دست راست این پیرمرد رو به آسمان است که نماد یکتا پرستی و طلب برکت از اهورامزدا می باشد.
3-حلقه در دست چپ این نگاره حکایت از عهد و پیمان بین او و اهورامزدا می باشد .مورخان حلقه ازدواج را گرفته از این حلقه می دانندکه درنیا مرسوم شد.
4- دو بال در دو طرف پرواز به سوی ترقی و پیشرفت هستند و در روی بالها 3 ردیف وجود دارد که همان پند ((اشو زردشت)) :پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک می باشند.
5-در دور کمر پیرمرد یک حلقه است که نماد حلقه روزگار است که باید هر کس برای خودش روشی را برگزیند تا به تعادل با آن برسد.
6-دو رشته از حلقه آویزان است که نمودار دو نیروی حکفرما خیر و نیکی ((سپنته مینو)) و شر و بدی ((انگره مینو)) می باشد.انسان یا این پیرمرد در میان این دو نیرو است.
7-انتهای لباس پیرمرد نیز 3 طبقه است که نماد سه دستور معروف زردشت است و اینکه پائین لباس است پاکدامنی از این سه دستور نشات می گیرد.
عدل و داد ایرانیان باستان
بله در ایران باستان برده داری وجود نداشت بر خلاف رسمی که در کشورهای مجاور مرسوم بود و خرید و فروش انسانها رایج بوده است.در ایران باستان به انسانها مزد داده می شده و هر کاری یک مزد خاص خودش را داشته است.
به طور مثال در ساخت تخت جمشید به کارگران دستمزد داده می شده و لیست دستمزدها هم که بر روی سنگ نگاشته شده در این مکان یافت شده است.
کارگران علاوه بر مزد هفتگی مقداری گوشت تازه هم دریافت می کردند.زنان نیز در ایران پابه پای مردان کار می کردند و از ماه 7 بارداری تا 6 ماه بعد از زایمان به استراحت می پرداختند و حقوق دریافت می کردن.اسرا نیز کار می کردند و حقوق می گرفتند .در ساخت تخت جمشید کوروش از اسرا نیز استفاده کرد و به آنها گوسفند یا شه کل سکه مرسوم آن زمان را می داد.در ساخت تخت جمشید کارگران خارجی از قوم بنی اسرائیل پناهنده نیز کار می کردندو مزد به صورت سکه(شه کل) می گرفتند.جالب اینکه  حتما از کارشان راضی بودند که الان واحد پولشان شه کل است و از کوروش به عنوان پیامبر در تورات یاد شده است.
کارگران یک روز در ماه 6 روز در جشن مهرگان و 13 روز در نوروز تعطیل بودند و حقوق می گرفتند.
داریوش از کارگران خارجی در ساخت کاخ شوش استفاده کرد و در روی سنگ حک کرد تا به آنان ارج نهد و به نام خودش و ایرانیان ثبت نشود.
 
 
 
 
 
 
 
 
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







+ | نوشته شده توسط: مهران حافظی در: چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:,| نظرات  :

 

 
منوي اصلي

ارشيو مطالب


آبان 1390
مهر 1390
موضوعات مطالب
لينک دوستان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زندگی و آدرس m.h.garmsar3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com

 
لينك هاي روزانه
- دیدنی های گرمسار

فیلم های طنز کوتاه

میلمان شهری

پخش مواد بهبود دهنده نان

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

الوقلیون

جستجو

     Search

طراح قالب
Template By: LoxBlog.Com